کد مطلب:88103 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:425

حضرت هیچ گاه آغاز به جنگ و حمله نمی کرد











الف- به پسرش امام حسن (ع) می گوید: هیچ كس را به مبارزه دعوت مكن و اگر دیگری تو را دعوت كرد بپذیر و به جنگ او بشتاب كه مبارزجو ستمگر است و ستمگر به زمین خورده و مغلوب خواهد بود.[1].

ب- معقل بن قیس ریاضی را فرمانده سه هزار سرباز كرد و به عنوان پیشاهنگ برای جنگ صفین به شام فرستاد و در نامه ای به او نوشت: «بترس از خدایی كه به ناچار او را ملاقات می كنی و سرانجامی جز رفتن نزد او نداری و جنگ مكن مگر با كسی كه با تو می جنگد»[2].

ج- هنگامی كه در جنگ صفین دو لشكر در برابر یكدیگر قرار گرفتند، به سربازان خود فرمود: شما به جنگ نپردازید تا زمانی كه آنها شروع نند، زیرا شما بحمدالله بر آنان حجت دارید و اگر ایشان را رها كنید تا خود شروع به جنگ

[صفحه 5]

كنند، این خود حجت دیگری است از شما بر ایشان.[3].

د- در همین جنگ، چند روز سربازان را معطل نگه داشت و چون شامیان حمله را آغاز نكرده بودند، دستور حمله نمی داد، عاقبت سربازانش به ستوه آمدند و گفتند: علی یا از مرگ می ترسد و یا در گمراهی شامیان شك دارد. در پاسخ آنها فرمود: اما نسبت به ترس از مرگ كه گفتید، بدانید برای من فرق نمی كند كه من به جانب مرگ روم یا مرگ به سوی من آید (در معركه كشته شوم یا در بستر بمیرم) و اما نسبت به شك در گمراهی شامیان، بدانید كه چنین نیست بلكه به خدا سوگند من یك روز جنگ را به تاخیر نمی اندازم، مگر به امید این كه مردمی به من بپیوندند و در پرتو من هدایت یابند و از كوردلی رها شوند. من این روش را از كشتن آنها در حال گمراهی دوست تر می دارم، اگر چه در آن صورت هم خسارت و گناهش به گردن خود آنها است[4].



صفحه 5.





    1. لا تدعون الی مبارزه و ان دعیت الیها فاجب فان الداعی باغ و الباغی مصروع، نهج البلاغه، حكمت 233.
    2. اتق الله الذی لا بد لك من لقائه و لا متهی لك دونه و لا تقاتلن الا من قاتلك. نهج البلاغه، مكتوب 12.
    3. لا تقاتلوهم حتی یبدووكم فانكم بحمدالله علی حجه و ترككم ایاهم حتی یبدووكم حجه اخری لكم علیهم، نهج البلاغه، مكتوب 14.
    4. اما قولكم كل ذلك كراهیه الموت فو الله ما ابالی ادخلت الی الموت او خرج الموت الی، نهج البلاغه، خطبه 55.